امروز کلی خوابیدم ،نه اینکه خوابم بیاد....نه...
حالا حرف زهرا رو می فهمم که میگفت :میخوام سه روز بخوابم ،فقط برای اینکه به هیچ چی فکر نکنم .....
شمارش معکوس واسه کنکور شروع شده...فقط می خوام بگذره...از دیدن کتاب دیگه حالم بد میشه.
کلی نقشه کشیدم که بعد از کنکور چی کار کنم حتی در مورد نوشته های وبلاگم و البته :لحظه دیدار نزدیک است ، باز دیوانه ام مستم .....(کلی دلم رو صابون زدم)